جدول جو
جدول جو

معنی موش ربای - جستجوی لغت در جدول جو

موش ربای
(رُ)
موش ربا. پند. بند. زغن. غلیواج. گوشت ربای. (یادداشت مؤلف). رجوع به مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از موش ربا
تصویر موش ربا
زغن، پرنده ای شبیه کلاغ و کمی کوچک تر از آنکه جانوران کوچک را شکار می کند
غلیواج، کلیواج، کلیواژ، چوژه ربا، گوشت ربا، گنجشک سیاه، خاد، خات، جول، پند، جنگلاهی، چنگلاهی، چنکلاهی، چنگلانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هوش ربا
تصویر هوش ربا
ربایندۀ هوش و عقل، بیهوش کننده، کنایه از آنکه یا آنچه به سبب زیبایی خود هوش و عقل از سر انسان ببرد
فرهنگ فارسی عمید
(زَ)
آن که هوش از سر ببرد. بیهوش کننده:
گشته صریر کلک تو فتنه نشان مملکت
بوده خروش کوس تو هوش ربای معرکه.
سلمان ساوجی
لغت نامه دهخدا
(بَ زَ)
که برنده شود. که مقدم گردد. ناجح. پیروزشونده:
بیا و گوی به میدان شاعری بفکن
که تاکه آید از ما به شعر گوی ربای.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(رُ)
عمل هوش ربا
لغت نامه دهخدا
نوعی از آتش بازی، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیه واقع در 23 هزارگزی شمال خاوری ارومیه با 550 تن سکنه، آب آن از نازلوچای و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
ربایندۀ هوش. رجوع به هوش ربای شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از موش بازی
تصویر موش بازی
نوعی آتشبازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوش ربایی
تصویر هوش ربایی
بسبب زیبایی هوش وعقل ازسرکسی بردن، بی هوش ساختن
فرهنگ لغت هوشیار